Friday, November 23, 2007

خود ویران گری

pic : by Pablo Picasso


پس پشت هر حجاب
ورای هر – به ظاهر – خانه امن
خود کدامین حرامی
کدام راهزن ندیده و نشنیده
کدام تروجان* بر در است
پنجره های** قلبی را که هنوز عاشق است
قلبی را که عاشق است
هنوز
***
آنک میدان
آنک جدال باز نفس گیر من با من
خون بار ترین حادثه دوران ها
- هک من –
با چشمانی که گویی از حادثه ای ترند
و رهایی
ناپیدا
دور و دورتر می شود
آن چه هست
آتش است و
آتش است هم چنان
اما ، اما
چه سعادتی است ، چه سعادتی
که هنوز می توان عشق را سجده کرد
با چشمانی هر چند تر
دوست را دید
یاران را نوشید
که این نه حادثه ای کوچک
که خود زندگی است
قلب هر چه عاشق تر
تمام تر
و سفر هر چه جانکاه تر
یگانه تر
***
شهسوار قصه نیامد
رستم دستان بر پرده ماند
به حکم عشق اما
به لطف عشق اما
عاشق فسانه شد
جان و رهش یگانه شد

* Trojan
**Windows

Monday, November 19, 2007

جمع یا ضرب؟


برای بامداد شاعر که سرود
من به هیات " ما " زاده شدم
***
که من بی تو هیچم
هیچ
نه به سان یکی شیفته جوان تازه بالغ
که دخترک همسایه را " مدونا " می انگارد ؛
هم نه چون آرامش غریزی مادری بدوی
که ایثار برای فرزندش را مفهوم جهان می پندارد؛
نه
اینان به کارم نآیند
که مای ما ، مای دیگر است
روایت ضرب شور من است در ابدیت تو
تا جمعی شویم
تا جهانی آبی تر پی افکنیم
آی
ساقی کجایی؟

Monday, November 12, 2007

الحب : ممنوع


کنت اتصفح دفتر عینیک خفیا تحت ضوء الاحمر
و کتاب جسدک ایضا
غرمنی الشرطی
*لاجل مرور من خط المشاه

***
پشت چراغ قرمز دفتر چشمانت را دزدکی ورق می زدم
و کتاب تنت را هم
شرطی جریمه ام کرد
برای عبور از خط عابر

* علی ذکر نزار قبانی

Wednesday, November 07, 2007

*في مرفا عينيكي


زلال چشمانت را
پيش از اين ها ، شعرها مي شد سرود
بزرگان اما امروز ، مدح خط و خال دلبران را
كهنه و تكراري مي خوانند
***
مي دانم
چشمانت را نديده اند هرگز
- ! و چه بهتر –
دو شهاب سيه فام
كه پس زمينه پنجره هاي* * زندگي ام شده است
***
چشم را كه كسي نمي بوسد آخر
يا نمي نوشد
غزل هم كه نسازم
پس من اين آتشين وسوسه ها را چه كنم
ليلاي هزاره ها



( در بندرگاه دو چشمت ( به ياد نزار قباني شاعرجاويدان عشق *
Windows Wallpaper **
:مجموعه اي از آشعار نزار قباني