Sunday, October 14, 2007

بالا باز هم بالاتر


انگار خواب مي ديدم
دو چند گام تا قله اي كه همگان قصد آن داشتند
به راهنمايي مرد دانا
از كوره راهي ديگر رهسپار " چشمه عشق "شديم
آن جا كه" پايان جهان " بود
و ما بوديم و سكوتي تاريخي
زايران مزار دوازده گل سرخ
- كه لگدكوب هارترين سگ هاي زنجيري شده بودند –
***
نوشيديم از آب چشمه
كه هنوز از ياد عزيزشان معطر بود
و خيس عشق شديم
- چشمانم باز رسوايم كردند –
آري
همان كه در دفتر نباشد
و فقط در عمق چشمان يك گرگ پير تنها
كه در يال هاي كوهستان ماوا دارد
بازش مي يابي

No comments: